مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

امروز مشروعیت من و شما به برقراری عدالت است. امام خامنه ای (ارواحنا له الفدا)

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

امروز مشروعیت من و شما به برقراری عدالت است. امام خامنه ای (ارواحنا له الفدا)

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

مهم این است که ما تکلیفی ادا می‏کنیم؛ تکلیف ما این است که در مقابل ظلمها بایستیم، تکلیف ما این است که با ظلمها مبارزه کنیم، معارضه کنیم، اگر توانستیم آنها را به عقب برانیم که بهتر، و اگر نتوانستیم به تکلیف خودمان عمل کردیم. اینطور نیست که ما خوف این را داشته باشیم که شکست بخوریم. اولاً که شکست نمی‏خوریم؛ خدا با ماست، و ثانیاً بر فرض اینکه شکست صوری بخوریم شکست معنوی نمی‏خوریم، و پیروزی معنوی با اسلام است، با مسلمین است، با ماست.

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

موضوع:جایگاه عدالت اجتماعی در قانون اساسی

یک وجه عدالت وجه ایجابی یعنی بررسی خود موضوع عدالت است و وجه دیگر آن وجه سلبی است یعنی هرجا که ظلمی واقع شود نقطه مقابل عدالت است. چیزی که در سال های گذشته جریان حزب الله از ان قافل بوده و ما باید به آن اعتراف کنیم پرداختن به موضوع آزادی های عمومی و حقوق ملت است ، چیزی که نهابتا باعث دوام و قوام هر نظامی می شود گذشته از این که ما به مسئله عدالت اهمیت بدهیم و خواستار اجرای آن باشیم .

قانون اساسی بخشی از اندیشه های امام است ،البته نه همه اندیشه های امام، چون جاهایی در خصوص ولایت فقیه امام اعتقادات دیگری داشتند و تمامی اختیارات ولیه فقیه در قانون اساسی نیامده است اما در تمام ۱۴ فصل و ۱۷۷ اصل قانون اساسی می توانیم نگاه به اندیشه حضرت امام را ببینیم.
از آنجایی که حضرت امام قانون اساسی را تایید کرده اند و علمای بزرگی در نگارش قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری حضور داشته اند اهمیت قانون اساسی دو چندان می شود زیرا قانون اساسی از وجهی دیگر اندیشه علما و فقهای اسلام شناس ما هست.

قانون اساسی اولین قدم برای رسیدن به دروازه های تمدن اسلامی است یعنی هر کشوری اگر قرار باشد که به تمدن مورد نظرش برسد باید سیستم و قانونی نظام مند داشته باشد و قانون اساسی ما نظر ما ظرفیت این را دارد که ما و تمام کشورهای اسلامی را به دروازه های تمدن اسلامی هدایت و رهبری کند.
جعفری اظهار کرد: وقتی میخواهیم مطالبه و عدالتخواهی کنیم باید بدانیم که چه چیزی را میخواهیم مطالبه کنیم و این خیلی مهم است. یک وقتی هست که ما یک مسئله ای را از یک مسئول ،یک نهاد،یک سیستم و یا از یک شخصی مطالبه می کنیم اما ممکن است در این مسئله به ما خرده بگیرند که مستند حرف شما کجاست.
تمامی قوانین کشور از قوانین عادی تا آیین نامه و بخشنامه ها نمی توانند از قانون اساسی تخلف کنند و به مثابه قانون مادر هستند. برای همین هم وقتی که میخواهیم از قوه قضاییه،دولت، رئیس جمهور و حتی در یک جامعه اسلامی از شخص رهبری مطالبه ای داشته باشیم باید بدانیم که وظایف و تکالیف چیست و قانون چه اهمیتی را به آن ها داده است.

اگر قرار است عدالتخواه باشیم نباید تک بعدی و بخشی کار کنیم همانگونه که نباید تک بعدی و بخشی به قانون اساسی نگاه کنیم. باید وجوه دیگر قانون اساسی از آزادی های عمومی گرفته تا عدالت قضایی،اقتصادی، حقوق ملت و مسائلی که الان در مجلس و دستگاه های ما بحث می شود را بدانیم و نمی توانیم از حقوق ملت خودمان غافل شویم. پس یک عدالتخواه دقیقا باید تمام قانون اساسی را نه یک بخش از قانون اساسی را بداند و مطالبه کند.
اگر جایی دیدیم که حقوق یک شهروند اعم از مسلمان و غیر مسلمان نقض می شود نباید ساکت باشیم قائدتا قانون اساسی به هر شهروند اجازه می دهد در قالب اصل هشتم و بحث امر به معروف و نهی از منکر که بتوانیم مطالبه گر باشیم. وقتی که ما میبینیم رهبر عظیم الشانی مثل حضرت امام انقدر در مسئله قانون اساسی و قانون اساسی فعلی تاکید داشته اند برای ما روشن می شود که متکی به شرع و قابل اتکا ست.

امام در پیامی که به مجلس خبرگان و مجلس موسسان قانون اساسی داشت اند چند نکته را گوشزد می کنند که به دلیل اهمیتشان عینا ذکر می کنم. حضرت امام می فرمایند: «قانون اساسی و سایر قوانین در این جمهوری باید صددرصد براساس اسلام باشد و اگر یک ماده هم برخلاف احکام اسلام باشد، تخلف از جمهوری و آراء اکثریت قریب به اتفاق ملت است.
با توجه به اینکه در فروردین۵۸ بالای ۹۵ درصد به جمهوری اسلامی رای داده اند ،امام از این باب این مسئله را مطرح می کند.
امام صراحتا می گویند که اینجا کسی نمی تواند مباحثی را غیر از آن چیزی که مد نظر نظام های جموری و اسلامی است مطرح کند.

امام در اینجا هشدار می دهند کسانی که تفکرات چپ یا راست لیبرالی دارند می گوید که شما در حوزه مسائل اسلام شناسی صلاحیتو تخصص ندارید و نمی توانید صحبت کنید و تشخیص مخالفت یا موفقت با احکام اسلام منحصرا در صلاحیت فقای عظام است.
من با کمال تاکید توصیه می کنم که اگر بعضی از وکلای مجلس تمایل به مکاتب غرب یا شرق یا تحت تاثیر افکار انحرافی باشد تمایل خودشان را در قانون اساسی جمهوری اسلامی دخالت ندهند و مسیر انحرافی خود را از این قانون جدا کنند.
علمای اسلام حاضر در مجلس اگر ماده ای از پیش نویسی قانون اساسی ویا دیگر پیش نهادهای وارده مخالف با اسلام دیدند لازم است با صراحت اعلام دارند و از جریان روزنامه ها و نویسنده های غرب زده نهراسند که اینها خود را شکست خورده می بینند و از مناقشات و خرده گیری ها دست بردار نیستند.

این چهار موردی که امام ذکر می کنند نشان می دهد که روح قانون اساسی عدالتخواهانه است،البته روح آزادی، حمایت از حقوق مردم و حمایت از حقوق ملت هم هست اما یکی از مسائل اساسی که در قانون اساسی وجود دارد روح عدالتخواهی، آزادی خواهی و ظلم ستیزی است.
امام می فرمایند که:
:
الف – حفظ و حمایت حقوق و مصالح تمام قشرهای ملت، دور از تبعیضهای ناروا؛
ب – پیش بینی نیازها، منافع نسلهای آینده، آنگونه که مد نظر شارع مقدس در معارف ابدی اسلام است.
ج – صراحت و روشنی مفاهیم قانون به نحوی که امکان تفسیر و تأویل غلط در مسیر هوسهای دیکتاتورها و خودپرستان تاریخ در آن نباشد.
د – صلاحیت نمونه و راهنما قرار گرفتن برای نهضتهای اسلامی دیگر که با الهام از انقلاب اسلامی ایران در صدد ایجاد جامعه اسلامی برمی‌‌آیند.
که این روح آینده نگری امام را نشان می دهد که امام می فرمایند یک قانون اساسی تصویب کنید که اگر در انقلاب های آیند ملتی خواست نمونه و الگویی داشته باشد قانون اساسی ما بتواند الگوی آنها با شد.

امام در بهشت زهرا وعده تاسیس مجلس خبرگان و مجلس موسسان را می دهند و جالب اینجاست که خیلی ها در همان زمان موافق نبوده و به امام می گفتند همین پیشنویسی را که تهیه کرده اید را به رفراندوم بگذاریم و نیازی نیست انتخاباتی انجام شود اما امام به خاطر احترامی که به حقوق ملت می گذاشتند این پیشنهاد را قبول نکرده و گفتند باید مردم مجلس خبرگان را انتخابات کرده و انها پیش نویس قانون اساسی را تهیه کنند.

اولین مسئله ای که در قانون اساسی درخصوص عدالت بحث می کند فارغ از مقدمه قانون اساسی اصل یکم قانون اساسی است و در آن به اعتقاد دینی مردم ایران به حکومت حق و عدالت اشاره می شود که این را در جا جای تاریخ ایران مشاهده می کنیم.

اصل دوم هم میگوید عدل خدا در خدمت تشریع است و اینجا عدالت تکوینی و تشریعی مطرح میشود.عدالت تکوینی می گوید آنچه خدا آفریده حق و عدالت است و هرچیزی در جای خودش قرار دارد. عدالت در تشریع هم عدالت در قانون گذاری است و آیه ۲۵ حدید هم به این مسئل اشاره می کند؛ پیامبران با هدف اجرای عدالت مبعوث شدند و آن چیزی که بین مردم عدالت ایجاد می کند کتاب و میزان است. در بند ۶ اصل دوم از نفی هرگونه سطله گری و سلطه پذیری صحبت می شود و فلسفه قیام عاشورا و قیام های شیعی در تاریخ هم همین بوده است.
وی ادامه داد: در اصل ۳ قانون اساسی بحث دولت نه به معنای قوه مجریه بلکه عنوان قوای سه گانه مطرح می شود که بیشتر به عدالت فرهنگی توجه دارد و هم چنین از تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون صحبت می کند که خیلی بر آن تاکید داریم. از بند نهم اصل سوم که در مورد رفع تبیض و ایجاد امکانات عادلانه در تمام زنمینه های مادی و معنوی صحبت می کند مشخص می شود که قانون اساسی مسائل معنوی و فرهنگی و هم مسائل مادی را مد نظر دارد.ما در عرصه مسائل فرهنگی تاکید داریم اگر قرار است کاری در حوزه مسائل فرهنگی شود نباید برای یک قشر محدود و خاص انجام شود.

بند دوازدهم اصل سوم عدالت اقتصادی صحبت می کند و نکته مد نظر اسلام و قانون اساسی این است که اقتصاد برای ما هدف نیست بلکه ابزاری برای رسیدن به مسائل دیگر است.جامعه بی طبقه مد نظر اسلام نیست چون بالاخره در اسلام طبقاتی وجود دارد اما این طبقات علت هایی دارد و ما علت های جوامع سرمایه داری را هم قبول نداریم.ما به بازار آزاد و جامعه بی طبقه اعتقاد نداریم و آن چیزی که در جامعه اسلامی بحث می شود این است که در جامعه با حفظ موازین اسلامی با قانون درست،با از بین بردن رابطه بازی و کاهش تبعیض ها جامعه مسیر خودش را ادمه دهد.
این عدالتخواه شیرازی عنوان کرد: بحث دیگر ما عدالت در حوزه انتخاب مسئولین است که همیشه بر آن تاکید داشته ایم و از رأس نظام که رهبری است تا بدنه نظام مد نظر ماست و مستند قانون اساسی دارد.

اصل ۱۰۹ قانون اساسی از لزوم داشتن عدالت و تقوی برای رهبری بحث می کند و نکته ای که همه علما بر آن توافق دارند این است که اگر رهبری از آن عدول کند نه تنها وظیفه مجلس خبرگان است که وی را عزل کند، بلکه معزول است. عدالت برای ما در همه زمان ها نکته کلیدی بوده و اگر می گوییم رهبر باید عدالت داشته باشد به دلیل دامنه وسیع اختیارات و وظایف اوست.
از نظر قانون رهبری با بقیه مردم تفاوتی ندارد و پاسخ انهایی که با این مسئله ایراد می گیرند و میگویند اگر رهبری با دیگر مردم مساوی است چرا این همه اختیار دارد این است که این اختیارات به جهت وظایف رهبر است و باید وجود داشته باشد.

اصل ۹۱ هم یکی از شرایط انتخاب فقهای شورای نگهبان را عدالت می داند، یعنی دست رهبر را برای انتخاب هر فقیهی باز نگذاشته است و رهبری هم در این خصوص در چارچوب قانون اساسی عمل می کند.

فقهایی که انتخاب می شوند از عدالتشان به دور است که اگر یک فقیه ، مرجع تقلید یا اسلام شناس بخواهد عضو خبرگان رهبری شود و به دلایلی غیر از دلایل قانونی رد صلاحیتش کنند.

بحث دیگر عدالت رئیس دستگاه قضاست که در سال های گذشته خیلی با آن مواجه بوده ایم و همیشه هم به این مسئله نقد داشته ایم البته در جایگاهی نبوده ایم که بخواهیم عدالت دستگاه قضا را زیر سوال ببریم ولی این شرطی است که قانون اساسی گذاشته است. اصل ۱۵۷ می گوید به منظور انجام مسئولیت های قوه قضاییه در کلیه امور قضایی و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر را برای مدت ۵ سال انتخاب می کنند.

یکی از شرایط رئیس دستگاه قضا عدالت است همچنین باید مجتهد باشد و قضات ما هم باید مجتهد باشند .اصل ۱۵۸ هم در خصوص عدالت قضات بحث می کند و ما روی آن تاکید زیادی داریم و در بسیاری جاها هم وجود ندارد. این اصل می گوید استخدام قضات عادل و شایسته عزل و نصب آن ها جز وظایف رئیس دستگاه قضاست.

در سیستم قضایی ما چه کسی می تواند قاضی شود؟ یک لیسانسه حقوق می تواند در آزمون قضاوت ثبت نام کند و با زدن چند تست قبول شود و قبول شدن در مصاحبه ای که انکاری نیست رابطه هم در آن دخیل است؛ بر مسند قضایی که جایگاه پیامبر است بنشیند.

عدالت گذشته از اینکه از اصول دین ما هست، قائده ای برای سنجش دیگر قواعد است.در دیدگاه فقهای شیعه عدالت هم قائده ای مثل لاضرر هست.بحث ما این است که آیا واقعا در دستگاه قضای ما به این شرط هم توجه شده یا نه؟و اگر توجه شده چگونه؟

آیا دستگاه های امنیتی ما دستگاه های بازرسی ما در قوه قضاییه و در وزارت دادگستری به عنوان مثال رفتند ببنید که این فرد در مسند قضاوت در برخورد با شاکی و متشاکی به عدالت برخورد کرده یا نه؟
آیا در دادگاه های برخورد عادلانه اتفاق می افتد؟به وضوح می بینیم که اینگونه نیست.اگر یک شخص مسئول بلندپایه به دادگاه برود و طرف مقابل وی کسی باشد که قدرت لازم برای حمایت از خودش را از جهت سیاسی نداشته باشد با هر دو عادلانه رفتر می شود؟نمی گوییم در دستگاه قضا همه اینگونه اند قضات عادل هم داریم.آیا ما در دادگاه ها قائده ای برای برخورد با قضاتی که عد الت را رعایت نمی کنند وضع کردئه ایم؟
بحث ما این است که شرطی که قانون اساسی ذکر کرده و مد نظر فقه شیعه و سیره معصومین و بنای عقلاء و اجماع فقها هست در حکومت اسلامی رعایت نمی شود و گفتن این هم هیچ عیبی ندارد؛ما برای اسلام آمده ایم و نیامده ایم که جایی تضعیف و یا تخریب شود. این بحث ثاتیر مستقیمی در نارضایتی های اجتماعی دارد،الان مردم دستگاه قضا را جایی نمی شناسند که بروند حقشان را بگیرند، نمونه های مختلفی هم وجود دارد.

مطابق با اصل ۱۲۱قانون اساسی رئیس جمهور در مجلس شو رای قسم می خورد که پاسدار قانون اساسی و مذهب رسمی کشور و نظام جمهوری اسلامی باشد و همه استعدادش را در راه ایفای مسئولیت هایی که بر عهده گرفته به کار گیرد و خودش را وقف خدمت به مردم، اعتلای کشور ،ترویج دین و اخلاق و پستیبانی از حق و گسترش عدالت سازد. وظیفه رئیس جمهور این است و قسم می خورد که این وظایف را انجام دهد و اگر چنین نشود به قسمش عمل نکرده و گناه کبیره انجام داده است.

نباید به اصول قانون اساسی و وظایف دولت نگاه بخشی داشته باشیم .والی شهر و استان مسئول اجرای عدالت و سیاست های کلی کشور است ولی می بینیم که مثلا فلان مسئول یک استان با یک فرد یا رسانه برخوردی سلیقه ای می کند.

اگر شما بخواهید فقط وارد استانداری شوید باید فرآیندی بسیار طولان و زمان بر را طی کنیم در صورتی که در حکومت اسلامی رابطه بین مردم و حکومت باید اینگونه باشد که مردم به راحتی به مسئولان دسترسی داشته باشند کنند اما اینگونه اتفاق نمی افتد.آیا راحت می توان مسئولینی را که نماینده رهبری در قسمت های مختلف استان هستند ملاقات کرد؟

بحث دیگری که در قانون اساسی وجود دارد عدالت و تساوی بین مردم و مسئولین است و در اصل ۱۰۷ قانون اساسی می گوید رهبری در مقابل قانون با سایر افراد کشور مساوی است، چگونه می شود رهبر در مقابل قانون با سایر افراد مساوی باشد اما یک مسئول جزء اینگونه نباشد.
البته نقاط قوت دستگاه قضا را هم باید گفت مثلا مرتضوی که با اینکه از مسئولان بلند پایه کشور بود محکوم شد.و این ها جزء برجسته های عدالت قضایی در کشور ما است اما باید نقاط ضعف هم گفته شود.
عدالت در حیطه قانون گذاری که شاید در قانون اساسی اگر بگردیم قانونی را پیدا نکنیم که نمایندگان باید عدالت را در قانون گزاری رعایت کنند اما یک اصل کلی داریم یعنی اصل چهارم که در ذیل آن این باید رعایت شود.
الان می بینم که جدیدا در مجلس مصوبه ای مطرح شده که نمایندگان مجلس از یک سری امتیازات دائم برخوردار شوند.فرض می کنیم قانون در این مسئله ساکت است اما طبق قسمی که یک نماینده می خورد و طبق اصل ۴ قانون اساسی آیا موازین اسلامی به شما اجازه می دهد که تا ابد از یک سری مزایا بهر مند شوید؟
بحث این است که آن جاهایی هم که قانون اساسی نگفته باید بر اساس عدالت قانون گزاری و رفتار شود گفته بر اساس موازین اسلامی و یکی از موازین اسلامی هم رعایت عدالت است که باید به این هم توجه داشت.

بحث عدالت در برخورد با ادیان و مذاهب در اصل ۱۲ و ۱۳قانون اساسی آمده است که اگر این ها را برجسته کنیم و به مردم نشان دهیم و در مکان ها وزمان های مختلف مطرح شود نشان خواهد داد که قانون اساسی ما آنقدر مترقی است و ظرفیت این را دارد که الگوی بقیه ی کشور های اسلامی در انقلاب های آینده باشد. اصل ۱۴ قانون اساسی هم برخورد عادلانه با شهروندان غیر مسلمان مطرح می شود که بر اساس آیه ۸ سور ممتهنه می باشد.
اگر کشور ما هم مثل کشور های منطقه دچار دریگری فرقه ای نشده به جهت آموزه های شیعی و مسائلی است که آینده نگری و روح بلند حضرت امام است که در قالب قانون اساسی گنجانده شده شده است. در برخورد با قومیت ها هم بحث داریم چون به هر حال کشور ما قومیتی است. قانون اساسی می گوید مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند.
عدالت در برخورد برابر با زن و مرد هم یکی از مسائلی است که قانون اساسی به آن پرداخته است و اگر مقایسه ای تطبیقی با دیگر کشور ها داشته باشیم مشخص خواهد شد که چه حقوقی برای زنان در برابر مردان در نظر گرفته شده و این مسئله در قوانین دیگر کشورها چگونه است.
اصل ۲۰ قانون اساسی می گوید همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق با رعایت موازین اسلامی برخوردارند. اصل ۲۱ هم دولت را را موظف کرده حقوق زنان را در تمام جهات رعایت نماید و یکی از نکاتی که در این اصل به ان اشاره شده ایجاد بیمه زنان بیوه و بی سرپرست می باشد که اگر این اتفاق بیفتد معضلات و ناهنجاری های اجتماعی که امروز وجود دارد را نخواهیم داشت.
در کشور ما این یک معضل است که در حوزه زنان وقتی یک زن بی سرپرست با سیلی از مشکلات اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی مواجه می شود و این ها به خاطر این است که در این حوزه بیمه درستی وجود ندارد. بند یکم این اصل هم که به ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی اشاره می کند نیازمند قانون گزاری است. باید سوال شود که دولت و مجلس چه تدبیری اندیشیده اند که زن در جامعه اسلامی هم حقوق معنوی و هم حقوق مادی اش حفظ شود.

از اصل ۱۹ تا اصل ۴۲ قانون اساسی مربوط به حقوق ملت است که بحث زیادی روی آن داریم.اگر ما می گوییم عدالتخواهی در حوزه هایی یعنی ایجاد برابری در حوزه های دیگری هم یعنی نفی ظلم و اعطای حقوقی که متعلق به ملت است و این هم ذاتی عدالتخواهی است . قانون اساسی در اصل ۱۵۲ هم به مبحث عدالت و ظلم ستیزی در حوزه سیاست خارجی پرداخته است .


 

موضوع:سبک زندگی انقلابی

جنبش عدالتخواهی قرار است کارگزاران را به سمت تشکیل دولت اسلامی پیش ببرد تا کارگزاران هم در این مثلث نقش خود را درست انجام دهند.

زندگی انقلابی به این معناست که باید انقلابی زندگی کرد، انقلاب اسلامی به معنای تحول اسلامی است. واحد انقلاب اسلامی انسان است؛ یعنی انقلاب اسلامی را هرکس باید از خودش شروع کند

در عصر جدید فردی به نام سید روح الله خمینی آغاز گر نقطه انفجار این تحول بود و بعد از او این تحول به افراد و نقاط دیگر منتقل شد و در ایران ثابت نماند

کسانی که می‌خواهند انقلابی بودن را به صورت نظری و دقیق درک کنند باید سه جایگاه تاریخی، هویتی و جهانی انقلاب اسلامی را بررسی و درک کنند و کسی که می‌خواهد انقلابی زندگی کند باید این سه وجه خود را کامل کند، کسی که می خواهد زندگی انقلابی داشته باشد اگر از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی مطلع نباشد به بیراهه می رورد؛ زیرا همبستگی خود را با پیشینیانش درک نکرده و سرنوشت آنها را نمی بیند.

انقلاب اسلامی در عصری رخ داد که هیچ جریانی در مقابل تفکر شیطانی نبود که به صورت تشکیلاتی داشت دنیا را تصرف می کرد و کشتار و خون ریزی به راه می انداخت؛ اما مردی آمد و یک تنه تمام قدرت های بزرگ روز را نفی کرد و در مقابل آنها ایستاد. پیرمردی آمد و گفت  هیچ کسی جز الله را قبول نداریم و داستانی شروع شد که نامش را گذاشتیم انقلاب اسلامی و همه نوع فشار را بر وی وارد کردند از کودتا گرفته تا جدایی طلبی و جنگ، ولی امام همچنان ایستادگی کرد.

جایگاه هویتی انقلاب اسلامی داستان جنگ هویتی ما از اول تاریخ تاکنون است، از نظر هویتی وقتی می گوییم: حضرت عیسی باید همان حسی را که در ازای بردن نام امام خمینی در ما ایجاد می شود داشته باشیم

در مورد جایگاه جهانی انقلاب اسلامی هم باید با پیش زمینه تاریخی و فکری خود بتوانیم صحنه مبارزه را ترسیم کنیم؛ باید دوستان و دشمنان خود را بشناسیم و وقتی با این دید پیش برویم دیگر اهل سنت برای ما دشمن نیستند. برنامه جدید آمریکا برای ایجاد دعوا در خاورمیانه تقابل میان شیعه و سنی می باشد؛ یعنی همان سیاست قدیمی تفرقه انداز و حکومت کن

وقتی که نگاه دو وجهی باشد و دو جبهه برای خود در نظر بگیریم می بینیم که بسیاری از اهل سنت و حتی سلفی ها آنگونه که ما فکر می کنیم نیستند؛ حتی اگر این تفکر را هم نداشته باشیم و خوب تحقیق کنیم؛ می بینیم که درصد بالایی از اهل سنت عاشق اهل بیت هستند؛ مگر از یک میلیارد مسلمان چقدرش سلفی، وهابی و وهابی تکفیری است؟ مشکل ما با وهابی های تکفیری است، نه وهابی هایی که مستضعف فکری هستند

زندگی انقلابی از نظر ما یعنی بازی کردن در میدانی که رهبری مراحل آن را ذکر کرده اند یعنی همان سیری که رهبری از انقلاب تا تشکیل تمدن اسلامی برشمرده اند انقلاب، نظام، حکومت، دولت و … .

تمدن اسلامی یعنی گستره بزرگی از مسلمان که با روش اسلامی زندگی می کنند. امام امت و کارگزارن، مثلثی است که ارکان جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند.

در ۱۰سال اخیر رهبری سه موضوع جنبش عدالتخواه ، نهضت آزاد اندیشی و جنبش نرم افزاری را دائما مطرح کرده اند و اگر این موضوعات بخوبی تحقق بیابند قرار است اشکال کارگزاران را حل کند و به سمت حکومت اسلامی برود. این یعنی رهبری برای حل مشکل کارگزاران یک ماشین سه موتوره طراحی کرده است. از سه مقوله فوق دو مورد اول مربوط به دانشجویان و جنبش نرم افزاری مربوط به اساتید می باشد.

در جنبش عدالتخواهی قرار است کارگزاران به سمت تشکیل دولت اسلامی هل داده شوند یعنی قرار است کارگزاران هم در این مثلث نقش خود را درست انجام دهند. کارگزاران فقط به معنی افراد نیست باید سیستم ها هم درست عمل کنند. برای حل این مشکل سیستم ها باید اسلامی شوند و اولین مرحله آن هم این است که تفکر اسلامی وارد ذهن مسئولان شود. جنبش عدالتخواهی قرار است جلوی انحرافات، اشکالات و بی عدالتی ها را بگیرد.

برای انقلابی بودن باید دائما خود را به روز کنیم؛ چرا که شرایط همواره در حال تغییر است. رهبر انقلاب روز به روز برای این جریان تمدنی کلید واژه، دستور و کار تعریف می کنند و ما باید دائما با صحبت های رهبری به روز شویم.

 

رهبری فرمودند: عدالت را به مطالبه افکار عمومی تبدیل کنید و خوشبختانه جنبش عدالتخواهی شیراز گام های موثری در این زمینه برداشته است و هرجا بچه های عدالتخواه شیراز در عرصه های مختلف عدالت را از کارگزاران مطالبه کرده اند شخص رهبری و یا نماینده ایشان وارد شده و حمایت کرده اند.

 

«پاسداری این است که از عدالت پاسداری کنید، از حکومت عدل پاسداری کنید.» امام خمینی (ره) ۵۸/۴/۶

با سلام و عرض ادب و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان

جناب آقای گرامی؛

همه نیک می‌دانیم که تشکیل ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تدبیر و رهبری بنیانگذارکبیر انقلاب، امام روح الله کاری بس مبارک و ارزشمند بود که برکات و نتایج آنرا تا به امروز شاهد بوده‌ایم و ان شاالله خواهیم بود. همانگونه که مستحضرید از منظر امام خمینی (ره)، مهم‌ترین رسالت و وظیفه سپاه پاسدارا ن، پاسداری از عدالت است. بر این اساس سپاه می‌بایست تمامی خط و مرزهای خود را برمبنای عدالت تعیین نماید و اگر روزی از این وظیفه خطیر، غافل گشت و یا ارزش آنرا از درجه یک، به مراتب پایین نزول داد، از مشروعیت ساقط است؛ بر اساس کلام خمینی کبیر (ره). با این توضیحات و با توجه به وقایع چند روز اخیر بر آن شدیم تا موضوعی را مشفقانه به عرضتان برسانیم:

چند روزی است در سطح شهر تبلیغات سپاه پاسداران ناحیه بقیه الله (عج) شیراز برای برگزاری سالگرد تولد امام خامنه‌ای (ارواحنا له الفدا) در تالار حافظ و با صرف افطار را شاهدیم و تاکنون از این عمل سپاه، انگشت به دهان مانده‌ایم. مردم وضع اقتصادی نامطلوب را تحمل کرده‌اند چرا که می‌دانند رهبرشان در سطح خودشان زندگی می‌کند و از تجملات بیهوده چون شاهان طاغوت به دور است. اگر غیر این بود شاهد لبیک مردم در جریان انتخابات به رهبرشان نبودیم، اما از شما این سوال را داریم که مردم با دیدن این صرف هزینه در سطح شهر که جز اسراف نام دیگری ندارد، چه فکری راجع به ایشان خواهند کرد؟

در این وضعیت اقتصادی که برخی از مردم به خودی خود پتانسیل ناراحتی و حتی مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی را دارند، این عمل سپاه شیراز و با این حجم تبلیغات و هزینه، حقیقتا ما را مبهوت نمود. نهادی که وظیفه حراست از روح و اهداف انقلاب (که در صدر اهداف انقلاب تحقق عدالت اجتماعی است) را بر عهده دارد، چگونه و با چه توجیهی حاضر می‌شود برای برنامه‌ای که اساسا خلاف عدالت است و خود مقام معظم رهبری، نارضایتی خویش را از چنین اقداماتی اعلام کرده‌اند، سرمایه گذاری و برنامه ریزی کند؟

آیا اینگونه مقدمات تحقق عدالت اجتماعی را در جامعه فراهم می‌کنیم و بدین صورت می‌خواهیم ولایت مداری را در جامعه ترویج کنیم؟ ایشان چند سال پیش پس از برگزاری چنین جشنی برای تولدشان فرمودند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان، مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم.» روزنامه کیهان ۸۶/۵/۳

جناب سرهنگ؛

معمولا اینگونه موضوعات و برنامه‌ها اثر عکس خواهد داشت که نه تنها درشان و شخصیت امام خامنه‌ای نیست، بلکه مردم را نسبت به ولایت فقیه، در این شرایط بدبین خواهد نمود.

پیشنهاد می‌کنیم برای سلامتی رهبر معظم انقلاب در این ماه مبارک، این هزینه‌های هنگفت را صرف یتیمان و مستضعفین کنید که قطعا این عمل مورد پسند خداوند، امام زمان (عج) و امام خامنه‌ای واقع خواهد شد.

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز، ازجنابعالی مطالبه جدی دارد که به پاسداری خون شهیدان این انقلاب، هر چه سریع‌تر تبلیغات و بنر‌ها در سطح شهر را جمع آوری نموده و برنامه را کان لم یکن فرض نموده و آنرا لغو نمایید، درغیراینصورت با دلخوری و دلسردی جریان حزب الله از یک نهاد حزب اللهی مواجه خواهید شد که امیدواریم واقف به تبعات و هزینه این عمل در جامعه باشید و هرچه سریع‌تر اقدامات لازم را انجام دهید.

به امید ظهور عدالت گس‌تر گیتی

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز